English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (7078 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
two time U دو حرکت ساده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
surf U جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
simple harmonic motion U حرکت نوسانی ساده
simple harmonic motion U حرکت هماهنگ ساده
simple motion U حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
Other Matches
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
seemly <adj.> U ساده دل
unsophisticated U ساده
innocent <adj.> U ساده دل
simple hearted U ساده دل
idiots U ساده
simple-hearted <adj.> U ساده دل
expansive <adj.> U ساده دل
conversable <adj.> U ساده دل
cleanest U ساده
plain hearted U ساده دل
cleaned U ساده
simplistic U ساده
naive U ساده
downright U ساده
inexpensive U ساده
plainer U ساده
unaadorned U ساده
positive U ساده
freestanding U ساده
plainest U ساده
plains U ساده
frugal U ساده
charmless U ساده
clean U ساده
explicit U ساده
homespun U ساده
unassuming U ساده
plain U ساده
incomplex U ساده
fructose U ساده
taffetized U ساده
free spoken U ساده گو
fraudless U ساده
simple minded U ساده دل
baldest U ساده
untutored U ساده
cleans U ساده
sheepishly U ساده دل
incomposite U ساده
idiot U ساده
unmeaning U ساده
baldly U ساده
slick U ساده
slickest U ساده
balder U ساده
semplice U ساده
bald U ساده
unaffected U ساده
daff U ساده دل
good-humored U ساده دل
unceremonious U ساده
clodhoppers U ساده
simple U ساده
simple U ساده دل
simpler U ساده دل
simpler U ساده
simpleminded U ساده دل
naif U ساده
artless U ساده
simplest U ساده دل
sheepish U ساده دل
simplest U ساده
unceremoniously U ساده
clodhopper U ساده
simplex U ساده
fanciless U ساده
simplifications U ساده سازی
phoneme U صدای ساده
In simple (plain) English. U به انگلیسی ساده
credulous U ساده لوح
simplistic U ساده طبع
liquidation U ساده سازی
take it easy <idiom> U ساده بگیر
fall guys U ساده لوح
flat rate U نرخ ساده
reducible U ساده شدنی
free spokenness U ساده گویی
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
goofing U ادم ساده
empirical formula U فرمول ساده
simplifies U ساده کردن
open-and-shut U ساده واضح
frugal food U خوراک ساده
open and shut U ساده واضح
fall guy U ساده لوح
gaby U ساده لوح
pick wickian U ساده بی تکلف
duping U ساده لوح
plain flap U فلپ ساده
dupes U ساده لوح
simplified U ساده شده
duped U ساده لوح
plain paper U کاغذ ساده
simple interest U سود ساده
booby U ساده لوح
deck hand U ملوان ساده
deck hands U ملوان ساده
simplifcation U ساده سازی
plain rib U تیغه ساده
plain weave U بافت ساده
dupe U ساده لوح
dupable U ساده لوح
primary cell U پیل ساده
simplification U ساده سازی
sementem U معنی ساده
phonemes U صداهای ساده
unskilled worker U کارگر ساده
lamb U ادم ساده
lambs U ادم ساده
unfigured U بی صورت ساده
barest U ساده اشکار
bares U ساده اشکار
barer U ساده اشکار
bared U ساده اشکار
bare U ساده اشکار
primitive U شکل ساده
basic circuit U مدار ساده
cats paw U ساده لوح
book keeping by single e. U دفترداری ساده
simplify U ساده کردن
simplifies U ساده سازی
simpleton U ساده لوح
gullibility U ساده لوحی
simple magnet U مغناطیس ساده
simple attack U حمله ساده
in plain english U به انگلیسی ساده
smpleton U ساده لوح
simple average U میانگین ساده
ingenuous U صاف و ساده
simplex channel U مجرای ساده
baring U ساده اشکار
nincompoops U ساده لوح
nincompoop U ساده لوح
credulousness U ساده لوحی
clean bill U برات ساده
candid U صاف و ساده
clean bill of lading U بارنامه ساده
clean collection U وصولی ساده
simple structure U ساخت ساده
simple mean U میانگین ساده
simple truss U خرپای ساده
simpleminded U ساده لوح
reduction U ساده سازی
simple bending U خمش ساده
Recent search history Forum search
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1 moves up the range
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1A simple approach is to project forward each calculated voltage in the direction of its trend.
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com